پرنده من عشق..!؟بازی نیست.. !؟
دوست داشتم ....
ومیگشتم .....
و پرنده ام را نیمه گمشده ام......
را عشقم را میان آسمان رویا وحقیقت می یافتم ........
از آینه سراغش را گرفتم........
آینه مرا نشان می داد ........
که روشن بودم........
از روشنی پرسیدم.........
روشنی دلم را اشاره کرد.........
دلم را خواندم .......
واز اونشان پرنده ام را گرفتم ........
دلم بهانه تو را می گرفت.......
گریستم و گفتم.........
دل کوچکم پرنده ام را که بیابم......
اورا در قفسی ازجنس تو زندانی می کنم............
دلم گفت..........
من از جنس آزادی ام .........
شرمم شد.........
دل گفت پرنده تو دیگر پرنده تونیست ........
به دنبال دیگر پرنده ای باش.........
گریستم و گفتم .......
دیگر پرنده ای را به تو نخواهم داد......
تنهایی سهم من است.......
پرنده کوچکم! .....
گوش کن!.......
تو آزادی پرواز کن.......
برو گل ها را منتظرنگذار........
ترانه های ماندگار همیشه تنهایند!
دوست داشتم ....
ومیگشتم .....
و پرنده ام را نیمه گمشده ام......
را عشقم را میان آسمان رویا وحقیقت می یافتم ........
از آینه سراغش را گرفتم........
آینه مرا نشان می داد ........
که روشن بودم........
از روشنی پرسیدم.........
روشنی دلم را اشاره کرد.........
دلم را خواندم .......
واز اونشان پرنده ام را گرفتم ........
دلم بهانه تو را می گرفت.......
گریستم و گفتم.........
دل کوچکم پرنده ام را که بیابم......
اورا در قفسی ازجنس تو زندانی می کنم............
دلم گفت..........
من از جنس آزادی ام .........
شرمم شد.........
دل گفت پرنده تو دیگر پرنده تونیست ........
به دنبال دیگر پرنده ای باش.........
گریستم و گفتم .......
دیگر پرنده ای را به تو نخواهم داد......
تنهایی سهم من است.......
پرنده کوچکم! .....
گوش کن!.......
تو آزادی پرواز کن.......
برو گل ها را منتظرنگذار........
ترانه های ماندگار همیشه تنهایند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر